* ايـــرا ن *
توفـنـده چو ابــر نـو بها ران ، ايـران
جولانـگه سرخ تکسواران، ايـران
کاشانه ی جاودانه ی سرداران
آغـشتـه به خون سربـــداران، ايــران
***
* اقـلـيــم سر بــداران *
ايــران تو ديار لاله کاران شده ای
روشن به چراغ خون ياران شـده ای
قــد بر زده وه.! ز هـر دری سـرداری
اقـليــم سـتـرگ سر بــــداران شـده ای
***
* به شوق ديــدار آزادی *
ياران به نبــرد خصم دون بايــد رفـت
با زمـز مه ی سـرود خون بايــد رفـت
ای شب شکـنان به شوق ديــدار سحـر
در محور شب ستـاره گون بايــد رفــت
***
* سنـگـر عــشق *
شمـشيـر سـتم به فـرق احـرار زدنـد
بر تارک سـر سبــز سـپيــدار زدند
آنان که چو منصـور انا لحق گـفـتـنـد
در جـبهـه عــشـق جمـلـه بر دار زدند
***
* شــا عـــــر *
به سـپـار به ذهـن روزگاران شاعــــر
فـريا د رسا ی خون نگاران شـا عـــــــر
بنـويـس به لوح سرخ دوران ، اينک
خون نامـه سرخ ســربــدارا ن شـاعــــــــر
***
ميــراسماعـيل جباری نژاد
مر ـ ادلی
***